شعرهای عاشقانه جدید
ای نامت از دل و جان
ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است
عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است
نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است
تو نسیم خوش نفسی ، من کویر خار و خسم
گر به فریادم نرسی ، من چو مرغی در قفسم
تو با منی اما من از خودم دورم
چو قطره از دریا ، من از تو مهجورم
ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است
عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است
نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است
با یادت ای بهشت من ، آتش دوزخ کجاست
عشق تو در سرشت من ، با دل و جان آشناست
با یادت ای بهشت من ، آتش دوزخ کجاست
عشق تو در سرشت من ، با دل و جان آشناست
چگونه فریادت نزنم ، چرا دم از یادت نزنم در اوج تنهایی
اگر زمین ویرانه شود ، جهان همه بیگانه شود ، تویی که با مایی
ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است
عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است
نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است
عاشق ترین مرد روی زمین
وقتی من پیشت میشینم
عاشقترین مرد روی زمینم
اینو میدونی که من
بی تو میمیرم
آخه تمومه دنیامو تو اون
چشمای ناز تو میبینم
ولی باد اومدو هرچی که بود برد
اون روزای خوبمون چه زود مرد
حالا من بی تو تنهای تنهااااااام
ببین که چه خالیه دستاااام
تو ببیییییین
نیستی ببینی چقدر بیتو خرابه حالم
بدون تو انگاری داره خراب میشه سرم
تمومه عالم
نیستی ببینی چقدر بیتو خرابه حالم
بدون تو من واسه گریه کردن
100 بهوونه دااارم
آرزو دارم عاشق شوی
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتراز ما می روی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را